لاغیر

ساخت وبلاگ
من آن شهرم که از باران، پر از طوفان و سیلابمشبیهِ ماهیِ مرده جدا افتاده از آبم ...اگر من را نمی‌خواهی نمی آیی به دیدارم 'بخور حسرت که من فردا مثالِ باده نابم* «به هر ترفند و جادویی تو را از من جدا کردند»اگر شب ها نمیخوابم بدان شاید که بی تابمپشیمان میشوی حتما شبیهِ ' رستمِ دستان 'صدا میزد که با گریه خدایا مرگِ سهرابم...به ظاهر گرچه آرام و موجه میرسم شایداگر لازم شود روزی خودم شیطان نابابماگر دیدم تو را با او دهانم بسته می‌ماندخلاف آنکه " شیطانم " یقیناً اهل آدابمخودت افتادی از چشمی که میگفتی به تعریفتهمانندت ندیدم من عزیزِ خوبِ جذابم...حانیه اسدی لاغیر ...ادامه مطلب
ما را در سایت لاغیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haniye1701 بازدید : 48 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 14:33

مثل یک سرباز خسته در پیِ تیرِ تفنگی ...بی رمق افتاده بودم جنب آن میدانِ جنگی...خواستم از خود بگویم تا ببینی حالِ من رابیخیالی مانع ام شد، چون که بی احساس و سنگی...گیر کردم در شلوغی بی سلاح و غرقِ در خون...گیج و تنها تشنه بودم مثل آن مرغانِ رنگی...در پیِ یک راهِ حلی تا توانستم دویدم..دور گشتم من از آنها تا نباشم لکهِ ننگیهرکجا آخر گریزی باز دنبالِ تو هستم... مثل آهو ی فراری گیر در چنگِ پلنگی...نامه ای با اشک خونین روز پایانی نوشتم...گفت میدانم در آنجا خسته اما مرد جنگی...حانیه اسدی لاغیر ...ادامه مطلب
ما را در سایت لاغیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haniye1701 بازدید : 47 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 14:33

مثل تلقینی که یک مردار میفهمد فقط..بغض سنگین مرا سیگار میفهمد فقط..بعد تو دور و برم هم صحبتی پیدا نشد !درد و دل های مرا دیوار می‌فهمد فقط..با خودم گفتم، که رفتن های او از عمد چیست!؟_ حکمت این کار را آن یار میفهمد فقط...ماهری در کشتن هرکس‌ که قلبش پیش توستحس کشتن را جنایتکار میفهمد فقط...با نوشتن حرفِ خود را من بگویم بهتر استمینویسم حرف را، خودکار میفهمد فقط...خانه ای بودم... خرابش کرده ای با رفتنتخانه ی ویرانه را معمار میفهمد فقط...در غیاب من تو گفتی دوستش دارم هنوزحرفِ کذب محض را اخبار میفهمد فقط...حانیه اسدی لاغیر ...ادامه مطلب
ما را در سایت لاغیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haniye1701 بازدید : 69 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1402 ساعت: 14:33